بی تو
اما از حضور عشق سرشارم
هیچ و پوچم
عشق می گوید که بسیارم
***
یادمان روزهای با تو بودن را
مثل مرهم
روی قاب خاطرات زخمی ام باید که بگذارم
ناز لبخند همیشه شرمگینت را
جز دل آیینه ها با هیچ کس دیگر بنسپارم
***
مثل ابرآبستن باران نیسان
این که می گویند بر هر درد درمان است
می شود سلول سلول تن من چشم
و تمام هستی ام را
نذر لبهای تو می بارم
گوش نامحرم کر و چشم هریمن کور
حال و احوال خوشی دارم
هست این پاداش ایامی که با آیینه ها یارم.