پست ثابت


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 13 آذر 1394
بازدید : 165
نویسنده : جاذبه وب

می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان‌ها که :

پدر تنها قهرمان بود .

عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه می‌شد. 

بالاترین نــقطه‌ى زمین، شــانه‌های پـدر بــود. 

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند.

تنــها دردم، زانوهای زخمـی‌ام بودند.

تنـها چیزی که می‌شکست، اسباب بـازی‌هایم بـود.

و معنای خداحافـظ، تا فردا بود.

         *حسین پناهی*                                    




----------------------------------------------------------------------------------------


 روزی فرا خواهد رسید که شیطان فریاد میزند ، آدمی پیدا کنید سجده خواهم کرد (واقعاکه شیطان حق داشت در مقابل ما ادمها سجده نکرد شیطان باید جلوی ما لنگ بندازه چون ما شیطون روهم درس میدیم قربونت برم خدا این بود همون اشرف مخلوقاتت

 

دوره ،دوره ی گرگهاست …
مهربان که باشی ، می پندارند دشمنی!
گرگ که باشی ، خیالشان راحت میشود از خودشانی!!!
ما تاوان گرگ نبودنمان را می دهیم

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (57)





چند قرن پیش ابله بلای قرن بود یک درد بی درمان که جان میلیونها نفر راگرفت.دسته دسته ادمها را به مسلخ می برد و بی رحمانه قربانی میکرد کوچک بزرگ مرد زن بچه و خردسال بی رحمانه وبا شقاوت تمام تا اینکه یک دانشمند انگلیسی به نام جینز فکری به ذهنش رسید ایده ساختن واکسن از خود ویروس ومیکروب ابله وان را هم ساخت وباید ان را ازمایش می کرد؟اما روی کی؟ روی هر کسی که ازمایش می کرد احتمال به هلاکت رساندنش بود مرگی دردناک و وحشتناک ! او تصمیم خود راگرفت باید روی دختر دلبندش امتحان می کرد اخه جینز باید برای نجات بشر از این هیولای بی رحم کاری میکرد .بالاخره با چشمانی اشکبار وترس ودلهره واضطراب این کار راکرد.چندین وچند روز در اضطراب ونگرانی وترس ودلهره طی شد ودخترک معصوم نیز مختصر بیمار شد اماهمه چیز همانطور پیش رفت که جینز دوست داشت و میخواست وبدین وسیله یک انسان تاکید میکنیم یک انسان صرفنظر از این ومذهب و نزاد ورنگ پوست وملیت یک انسان با قربانی کردن خودش و خانواده اش بشریت رانجات داد.از این دست ادمها در تمام تاریخ بشریت زیادند از مادر ترزا ایتالیایی که تمام زندگی خود را وقف خدمت به کودکان بی سر پرست و فقیر هندی واسیایی کرد تا دکتر لویی پاستور و هزاران قدیس که تمام زندگی خود را وقف بشریت کرد والبته سربازانی که خود را وقف وطن خود کردند همانند خلبانان ژاپنی که درجنگ جهانی دوم با هواپیماهای خود به سوی کشتی ها وناوهای امریکایی شیرجه میرفتند و خودشان را پودر میکردند اما همان جانبازیهای انها امریکا را عاجز کرده بود.

در ایران خودمان مگر از این جانبازیها کم داشته داشته ایم ؟با 26 کشور می جنگیدیم در همین 8 سال دفاع مقدس زیباترین صحنه ها خلق شد پر از شکوه ایثار مثل همین تصویری که میبینید صبح فردای یکی از عملیاتهاست میدان مین باید باز می شد وقت نبود وباید چند نفر داوطلبانه روی مین ها می رفتند تا معبر باز شود تکه تکه شوند تا دیگراند از روی ان رد شوند اما به به وطن گزندی نرسد به ناموس ما تجاوز نشود دشمن بر هموطنان ما بر خانه هایمان بردخترک هایمان بر دوستانمان بر ناموس دوستانمان وبر ناموس هموطنانمان مسلط نشود و قهقهه مستانه پیروزی و چیره گری سر ندهد انها جانشان تکه تکه وجودشان را دادند و تمام ان چیزی که داشتند ونداشته دادند و رفتند هم اغوش خاک شدند ودر خاک و خون خود غلطیدند تا تو امروز در اغوش معشوق باشی وراحت واسوده بخوابی و بخوری.......



حتما داستان ان پسرک 13 ساله را شنیده ای که خود را زیر تانک دشمن انداخت یا روایت عاشقانه ان پسر 14 ساله که داوطلبانه رفت خودش راروی مین ها بیندازد تا معبر بازشود.اما در حالی که هنوز چند قدم دور نشده بود برگشت همه فکر کردند پشیمان شده پوتین هایش را در اورد و گفت:نوی نو هستند همین امروز از تدارکات گرفتم حیفه بیت الماله! خب همه اینها چه ربطی به سال نودارد به تحویل سال نو به هفت سین وحال وهوای نوروز واین روزها دارد؟ راستش هیچی راستش رابخواهید دیگر خسته شدم از بس هرسال ازبهار نوشتیم و خوندیم از حال وهوای بهار وگل و سبزه وعید! اخه چه فایده؟ همین که همین دوروز نوروز تمام میشود دوباره همان ادم ها می شویم همان ادمهای قبل از نوروز حتی شاید هم بد تر تو گویی می خواهیم تلافی خوب بودن همان چند روز خوبی نوروز راهم در بیاوریم!

مگر نه اینکه فلسفه نوروز وبهار نوشدن است درس گرفتن از بهار طبیعت شستن خانه دل شست وشوی چشم وجور دیگر دیدن ! اما کو سال به سال که بد تر می شویم سال به سال دریغ از پارسال.
سر چهار راه تو خیابون تو جاده برای یک ماشین جلو افتادن همدیگر راتکه تکه می کنیم فحش می دهیم لیچار بار هم میکنیم نه اینکه از حق خودمان بگذریم نه اینکه مثل اینها روی میدان مین برویم تا دیگران اسوده بخوابند نه بلکه حاضر نیستیم حتی حق به حقدار برسد حتی حاظر نیستیم حق تقدم را رعایت کنیم چه برسد به اینکه ایثار کنیم گذشت کنیم!

رفقا شهدا واقعا شرمنده ایم که به این درجه از بی شعوری رسیده ایم! ما کجا و ایثار و گذشت شما کجا مایی که تو صف ها همدیگر را زیر دست وپا له می کنیم! ما کجا وشکوه وایثار کجا؟ مایی که لقمه یتیم را از دهانش در می اوریم ومال یتیم را می خوریم این همه سر هم کلاه میزاریم دروغ تهمت پرونده سازی زیر پا خالی کردن کلاه برداری دزدی اختلاس و .......

مایی که یک ذره طاقت پیاده روی نداریم اما شما در دشت های سوزان خوزستان در گرمای 50 درجه فرسنگ ها پیاده می رفتید تا به دل دشمن بزنید تشنه و با لبهای خشکیده و سفیدک زده با لباس های تا خر خره در گل و لای فرو رفته ! مایی که حتی اب خوردن هم دنبال کلاس وافاده وافه هستیم وهیچکس را به جز خودمان قبول نداریم  این همه من ومن گفتن ومنیت و خود خواهی و خود پسندی ومسخره کردن این وان وبزرگ جلوه دادن خودمان کجا.رزمنده ای که یک ترکش به اندازه پاره اجر تو پایش فرو رفته وخونریزی داشت وبایک تکه پارچه زخم رابسته بود وتو سنگر بدون انکه به روی خودش بیاورد نشسته بود ولبخند میزد.
من پورشه وبنز سوار حریص در گرفتن یارانه 45 هزار تومانی کجا من مرفه حریص در افزودن مال دنیا کجا توبچه گردان کمیل کجا که در قحطی زمستان سخت سال 65 در منطقه عراق که قحطی غذا واب بود کجا که همان مختصر جیره غذایی ات یعنی مختصر نان وخرمایت را بیرون چادر گذاشته بودی تا هر کسی که گرسنه است بیاید و بخورد.

ما مغرورهای غرق شده در خودمان که خود را بهترین و کاملترین مخلوق می دانیم و دیگران را ناقص ترین وبدترین خلق اللهکجا وتویی که خود رادر عین تمام خوبی ها بدترین مخلوق خدا می دانستی و در زوز هزاران بار توبه وناله به درگه خداکه ببخشی مرا به خاطر اینکه بدترین بده روی زمین منم!کجا؟ تویی که صبح در سنگر کمین بیدار بودی با صدای خمپاره وچل چله کجا ومایی که باصدای دوتا همسایه صدای اعتراضمان بلند میشود کجا!
مادری که تمام فرزندانش را قربانی این اب وخاک کردکجا ومادرهای امروزی که بخاطر فرزندانشان همه را قربانی میکنندکجا! پدری که بخاطر توپ وتشر یک معلم وناظم بر سر بچه بی ادب و گستاخ و دریده اش معلم را زیر مشت ولگد قرار می دهد مدیر کل های فلان شهر وفلان شهرستان که معلم های بچه هایشان را می زنند و پول های بیت المال واین مردم تمام را بنزسوار وکاخ نشین کردند کجا وفرمانده لشگرهای تکه تکه شده مذیران بی ادعا وپای کار ان روز که تا پای جان برای این مردم کار می کردن کجا!

خدایا اگر قرار است در به همان در باشد وبه همان پاشنه بچرخد اخرین بهار عمرم قرار بده که دیدن این بهارها هیچ لطف ولذتی ندارد مگر بهاری که در ان پر از تغییرو تحول ان هم به بهترین حال شکل بگیرد.




مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جاذبه و آدرس webattraction.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com